عطر شالیزار
عطر شالیزار

عطر شالیزار

روحی

پذیرش مقاله آقای نیما روحی از طریق موسسه AAPT در امریکا

دانشجوی دکتری عمران دانشگاه ویسکانسین امریکا:

(AAPT (ASSOCIATION OF ASPHALT PAVING TECHNOLISTS

Session I Rutting – Rebecca McDaniel, Moderator Jo Daniel 
Internal Structure Characterization of Asphalt Mixtures for Rutting Performance Using Imaging Analysis 
Nima Roohi Sefidmazgi, Laith Tashman, and Hussain U. Bahia: University of WI – Madison


با تبریک و موفقیت های بیشتر انشاالله

   

   برای بازبینی مقاله لطفا اینجا کلیک کنید

  برای بازبینی پایان نامه لطفا اینجا را کلیک کنید

    

امکانات چای خشک کنی سنتی در گیلان قدیم (فر)

                                   

 چای خشک کن سنتی (فر)-منزل مرحوم سید رضی موسوی -شالما شفت

یاد آن عطر چای ! موقع خشک شدن برگ سبز چای داخل فر ، محوطه حیاط منزل را عطر آگین میکرد.

خدمات ارزنده آقای؟؟؟ به اهالی منطقه بخصوص به نسل روشنفکر شالما

.... او کیست ؟ چه خدمات ارزنده ای به مردم منطقه مخصوصا شالما ا رائه نموده است؟ 

حاصل انتشار  نگرش های فکری و فرهنگی ایشان برای شروع کاربا نسلی که در سواد خواندن و نوشتن انگشت شمار بودند به چه صورت بوده است؟

  همچنین با ایجاد زیر ساختهای لازم (جاده-درمانگاه -مدرسه -مسجدو...)جهت اشائه فرهنگ پذیری  نسل جدیدچگونه بوده است. 

در نهایت حاصل دسترنج ایشان در منطقه برای نسل دهه 20-30-40-50 چه دستاورد هایی داشته است؟

منتظر باشید ....


ریشه های فوتبال شالما- چگونگی شکل گیری زمین ورزشی(۱۳۴۹)

                                

     اگرازبازار شالما به سمت رودخانه شالما حرکت نمایید .قبل از  رودخانه یک مجموعه ورزشی جلوی چشمانتان نمایان میشود . بعضی اوقات به گذشته آن فکر میکنم بنظرم میرسد چه دورانی پر فراز و نشیبی این ورزشگاه داشته است ؟چگونه وچه افرادی درشکل گرفتن اولیه این زمین ورزشی سهیم بوده اند. افرادی که هم اکنون ،بعضی از آنها در شالما زندگی نمی کنند و یا تعدادی از آنها به دیار حق شتافته اند، دست شان از دنیا کوتاه شده است.

   این موضوع باعث شده است خاطراتی ازآن دوران ،اگر ذهنم مرا یاری نماید بنویسم .  اگر کمی یا کاستی ویا اسمی از دوستان درموقع نوشتن از قلم افتاده باشد، پوزش می طلبم. 

    سال 1349 تعدادی از بچه های محل به علت علاقه شدید به فوتبال مسابقات تیم ملی ایران پیگیری میکردیم .حتی برای دیدن فوتبال با پای پیاده تا احمد سرگوراب می رفتیم تا مسابقات جام آسیا را از طریق تلوزیون در یک مغازه بازی هارا تماشا کنیم .

یادم هست مرحوم مشتی رحمانزاده که سن سالی ازایشان گذشته بود به علت علاقه به فوتبال همراه ما می آمد .

    تا اینکه تعدادی بچه های حول چشمه جیر محله(کوچه دکتر شعبان) همسایه بودیم به فکر تهیه محلی برای زمین فوتبال کردیم . ( علی جنگلی-پرویز جمالیان- شهیدیعقوب قدرتی- حسن فتحی-رضا صفابخش-یعقوب دوستدار-محمد متقی-داودخیربین- علی قدرتی-محمد شعبان-علی اکبر دولت پناه – اصغر اسدی-حمید سرگالش- سیف الله رفیعی-عباس عزیزپور- ) با هم فکری و مطالعه جفرافیای محل همین زمین فعلی با ابعاد کوچکتر با درختان سر به فلک کشیده که با پرچین محصور شده بود وصاحب آن خانم مسنی که نامادری دکتر شعبان بود و شوهرش فوت کرده بود برای  نگهداری احشام گاو و گوساله خود استفاده میکرد-انتخاب شد. و با آتش کشیدن پرچین و قطع درختان و بعضی مواقع با دعوا و.....خلاصه زمینی با ابعاد کوچکتر درست کردیم (نه فعلی)و تیمی متشکل از افراد بالا  شکل گرفت و با همفکری بچه ها نا م تیم را تیم (نخست) نام گذاری کردیم . وبا تمرین درآن زمین ناهموار تا حدودی با اصول فوتبال آشنا شدیم البته این را هم بگویم میانگین  سنی بچه ها  در آن سالها(50-1349)حدود10-15سال بود مثلا من کلاس چهارم ابتدایی بودم. با جدیت و تهیه چوب دروازه ها از کوههای بالش به زمین ورزشی سرو سامان دادیم.لباس ورزشی تهیه کردیم و از تیم های محلات برای مسابقات دعوت میکردیم. حتی چند نفر دیگر هم به تیم ما اضافه شدند(حمزه فتوحی-نادر تقی زاده – محمد فرزاد-اسماعیل تقی زاده- شهید حسین کاظمی- رمضان قدیمی-مرحوم احمد و محمد سحری- فکر کنم تعدادی هم جا انداخته باشم) واز درمانگاه شالما مسعود حضوری (تهرانی) و از پاسگاه شالما حسن باغبان(ساری) وحمید حسینی(شیراز)به تیم نخست پیوستن.


    تیمی قوی که سرآمد تیم های منطقه بود . بطوری که در مسابقات محلات سید آباد در سال 1353  با مربیگری مرحوم عباس روحی و یوسف شعبان با حضور 20 تیم منطقه فومنات و شفت مقام اول را کسب کردیم.یادم هست درآن سال مرحوم رحیم قدیری(اهل اردبیل) در شالما به عنوان سپاهی بهداشت خدمت میکرد وهمیشه همراه تیم روز های مسابقه برگزار می شد به سید آباد میامد ومتاسفانه روز فینال به همراه یکی از دوستانش به زیارت  امام زاده ابراهیم رفته بودند هنگام برگشت و شنا در کانال آب نزدیک پل هوایی مبارک آباد غرق شدند . که باعث ناراحتی اهالی محل هم شده بود.

 درفصل تابستان بعد از تعطیلی مدارس  این زمین محل تجمع ورزشکاران و ورزش دوستان منطقه بود که  مسابقات گل کوچک و بزرگ برگزار میشد بطوری که صمیمیت و سلامت رفتار بین بچه ها همیشه برقرار بود.

     در دهه 60 که اکثر بچه ها از محل رفته بودند با همیاری تربیت بدنی شفت با اختصاص بودجه حریم زمین ورزشی را بزرگترو تسطیح و دیوارکشی نمودند بطوری که قسمت جنوب غربی زمین ،قبرستان و مسجد متروکه ای وجود داشت در عملیات تسطیح ازبین رفت و الان آثاری از آن باقی نمانده .

     تا یادم نرفته باید بگویم در آن زمان بهترین فروارد تیم  شهید یعقوب قدرتی بود (یادش یخیر ) که شم گل زنی خوبی داشت.

     همچنین یادی کنیم از مرحوم علی عسلی که ایشان هم تیمی تشکیل دادند که اسم آن تیم فوتبال ( سعادت) بود بعد از چند سال منحل شد و اعضای تیم به ما پیوستن. زمین ورزشی آن تیم همان مسیر رودخانه یک کیلومتر بطرف نصیر محله بود. که الان فکر کنم حریم رودخانه قرار گرفته است.

     همچنین با همراهی مرحوم علی عسلی وتعدادی از همقطاران تیم والیبال تشکیل دادیم (اوایل دهه60 ).  و همیشه تیم ما تیم مطرح منطقه بود.در ورزش والیبال توی منطقه هم رو دست نداشتیم. بطوریکه ریشه های آن استعدادهای ورزش والیبال هنوز هم در بچه های الان آن منطقه وجود دارد.

    بله دوستان یک یادآوری  از خاطرات قدیم بود و از سرگذشت آن زمین ورزشی که بانیان آن بعضی ها از منطقه مهاجرت کرده اند و تعدادی هم دارفانی گفتند. شاید تعدادی بچه های نسل جدید اطلاعی از چگونگی بوجود آمدن آن مجموعه ندارند و یا از خود سوال میکنند آیا گذشتگان ما اصلا فوتبال بلد بودند؟! ویا  با ایده چه کسانی و با چه امکاناتی آن مجموعه شکل گرفت و به صورت فعلی درآمده است؟  

    از همین جا عرض سلام و ارادت  خدمت تک تک دوستان عزیزو بزرگوار که اسم آنها در بالا قید شده است رادارم .همچنین روح بزرگ  آن عزیزان از دست رفته انشاالله قرین نعمت الهی باشد.

    


دکتر نیما روحی

جشن تولد  دکتر نیما روحی سال ۱۳۷۲ -رشت   

 


 اگر خود را برای آینده آماده نسازید ،بزودی متوجه خواهید شد که متعلق به گذشته هستید!!


نیمای عزیز: 

 آرزوی سلامتی و موفقیت بیشتر برای شما در دانشگاه ویسکانسین امریکا را داریم. این را هم میدانیم در راه رسیدن هدف بزرگت زحمات زیادی را تحمل نموده ای. (خسته نباشید)

 

                                                              از طرف- پدر ، مادر و برادرت

 

ادامه مطلب ...

سینا

سینا ۳-۴-۱۳۷۵رشت : 

 

 

گنجینه دل

چشم فرو بسته اگر وا کنی

در تو بود هر چه تمنا کنی

عافیت از غیر نصیب تو نیست

غیر تو ای خسته طبیب تونیست

از تو بود راحت بیمار تو

نیست به غیر از تو پرستار تو

همدم خود شو که حبیب خودی

چاره خود کن که طبیب خودی

غیر که غافل ز دل زار تست

بی خبر از مصلحت کار تست

بر حذر از مصلحت اندیش باش

مصلحت اندیش دل خویش باش

چشم بصیرت نگشایی چرا؟

بی خبر از خویش چرایی چرا؟

صید که درمانده ز هر سو شده است

غفلت او دام ره او شده است

تا ره غفلت سپرد پای تو

دام بود جای تو ای وای تو

خواجه مقبل که ز خود غافلی

خواجه نه ای بنده نا مقبلی

از ره غفلت به گدایی رسی

ور به خود آیی به خدایی رسی

پیر تهی کیسه بی خانه ای

داشت مکان در دل ویرانه ای

روز به دریوزگی از بخت شوم

شام به ویرانه درون همچو بوم

گنج زری بود در آن خاکدان

چون پری از دیده مردم نهان

پای گدا بر سر آن گنج بود

لیک ز غفلت به غم و رنج بود

گنج صفت خانه به ویرانه داشت

غافل از آن گنج که در خانه داشت

عاقبت از فاقه و اندوه و رنج

مرد گدا مرد و نهان ماند گنج

ای شده نالان ز غم و رنج خویش

چند نداری خبر از گنج خویش؟

گنج تو باشد دل آگاه تو

گوهر تو اشک سحرگاه تو

مایه امید مدان غیر را

کعبه حاجات مخوان دیر را

غیر ز دلخواه تو آگاه نیست

ز آنکه دلی را به دلی راه نیست

خواهش مرهم ز دل ریش کن

هر چه طلب می کنی از خویش کن

 

“رهی معیری”

ذهن شما از درک این تصاویر عاجز است!!!

عکس های زیر را از بالا به پایین نگاه کنید!!!!!! 
پیتر تامپسون استاد دانشگاه یورک، در سال 1980عکس مارگارت تاچر-نخست وزیر وقت انگلیس- را دستکاری کرد و این پدیده را در آن اعمال کرد. این عکس به قدر مشهور شد که به دستکاری‌های اینچنینی عکس‌ها، اصطلاح پدیده یا اثر تاچر اطلاق شد. خوب نگاه کنید:
[تصویر:  2sboc6qkmfaw6p94cg.jpg]

به عکس‌های بالا دقت کنید، عقیده شما در مورد آنها چیست؟اصولآ چیز خاصی نظر شما را جلب کرد؟شما به علت عادتهای ذهنیتان از درک درست این تصاویر ناتوانید. گاهی باورهای ذهنی ما چیزی بیشتر از عادت های فکری مان نیستباور نمی‌کنید؟
[تصویر:  wyt0nxlw1qhfrftdag.gif]
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

[تصویر:  kqhhcwbhwhmbpiru96g9.jpg]

بله این هم نمونه دیگریست از خطای پردازش مغز شما و نه چشمتان. (اگر اعتماد نمی کنید مانیتورتان را بلعکس کنید.)

همان مغزی که باورهای شما را میسازد باورهایی که دودستی به آنها چسبیده اید.