عطر شالیزار
عطر شالیزار

عطر شالیزار

روحی

صبا میمیرد...


این شعر را استاد شهریار بعد از مرگ استاد ابوالحسن صبا که از اساتید بزرگ موسیقی اصیل ایران است سروده :

عمر دنیا به سر آمد که صبا می میرد
ورنه آتشکده ی عشق کجا می میرد

صبر کردم به همه داغ عزیزان یا رب
این صبوری نتوانم که صبا می میرد

غسلش از اشک دهید و کفن از آب کنید
این عزیزی است که با وی دل ما می میرد

به غم انگیز ترین نوحه بنالی ای دل
که دل انگیز ترین نغمه سرا می میرد

دگر آوازه ی بلقیس و سلیمان هیهات
هد هد خوش خبر شهر سبا می میرد

شمع دلها همه گو اشک شو از دیده بریز
کاخرین کوکبه ی ذوق و صفا می میرد

خود در آفاق مگر چشم خدابینی نیست
کاین همه مظهر آیات خدا می میرد

هر کجا درد و غمی هست بمیرد به دوا
این چه دردی است خدایا که دوا می میرد

قدما زنده بدو بود خدا را یاران
هم صبا می رود و هم قدما می میرد

از گریبان غم و ماتم سنتور ” حبیب “
سر نیاورده برون ساز ” صبا “ می میرد

عمر ” شهنازی “ و استاد ” عبادی “ باقی
قمریان زنده اگر بلبل ما می میرد

ضرب ” تهرانی “ و آواز ” بنان “ را برسید
گو کجایید که استاد شما می میرد

آخر این شور و نوا بدرقه ی راه صبا
که هنر می رود و شور و نوا می میرد

از وفاداری این قبله ی ارباب هنر
رخ نتابید خدا را که وفا می میرد

از محیط خفقان آور تهران پرسید
که هنر پیشه اش از غصه چرا می میرد

عمر جاوید به هر بی هنر ارزانی نیست
علت آن است که خود آب بقا می میرد

مرگ و میری عجب افتاد در آفاق هنر
که همه شاهد انگشت نما می میرد

مردن مرد هنرمند نه چندان دردست
این قضایی است که هر شاه و گدا می میرد

لیکن آن جا که غرض روی هنر پرده کشید
دین و دل می رمد و ذوق و ذکاء می میرد

باغبان تا سر مهرش همه با هرزه گیاست
گل خزان می شود و مهر گیاه می میرد

رنج هایی همه بیهوده که در آخر کار
عشق می ماند و هر حرص و هوا می میرد

” شهریارا “ نه صبا مرده خدا را بس کن
آن که شد زنده ی جاوید کجا می میرد

                                                   "شهریار"

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 1391,10,25 ساعت 11:09

با سلام و سپاس.
واقعا زیبا بود. دست مریزاد.

سلام -تشکر

مهرشاد قرباندوست 1391,10,25 ساعت 11:13

با سلام.
شعر زیبایی انتخاب کردید.
هر دو شعری که از شهریار انتخاب کردید زیباست.
واقعا خسته نباشید.
راستی تا حالا عنوان "دانشگاه مندان" به گوش شما خورده؟؟؟
موسس دانشگاه مندان ملقب به "گل آقا" دار فانی را وداع گفت.

سلام -تشکر -نه نمی شناسم بهر صورت خدابیامرزد!

مهرشاد قرباندوست 1391,10,26 ساعت 10:33

توضیح بیشتر در مورد" مرحوم مندان"
او اهل لپوندان و در شورای اسلامی و انجمن و بسیج فعال بود.
در اوایل انقلاب هنگامی که فردی در دانشگاهی قبول می شد سیستم به گونه ای بود که این فرد باید حتما از فیلتر "مندان" می گذشت، یعنی اگر مندان او را تایید نمی کرد دیگر قبول شدنش در دانشگاه منتفی بود.
روزی در یکی از مغازه های لپوندان مردم مشغول صحبت با هم بودند که شخصی گفت: پسر فلانی در رشته پزشکی در دانشگاه تهران قبول شده است و مندان هم خونسرد گفت: مهم نیست، مهم این است که در دانشگاه من قبول نشده، یعنی اگر من او را تایید نکنم، دانشگاه تهران هم او را قبول نخواهد کرد. اتفاقا راست می گفت.
هنوز هم مردم روستاهای همجوار مثل سیاهمزگی، شالماء و حتی نصیرمحله هم برخی اوقات با بیانی طنزگونه از " دانشگاه مندان" سخن به میان می آورند.

سلام -اها متوجه شدم فکر کنم پدر افکنه باشه -فکر کنم -حتی یکی از دوستان همکلاسی انزمانم بنام ناصر صفایی برای بانک قبول شده بود.- که تایید نشده بود -عجب جالبه!

مهرشاد قرباندوست 1391,10,26 ساعت 14:08

با سلام و سپاس.
درسته. خودشه. دوست شما ناصر صفایی یکی از اونهاست.
حالا هرچه بوده، گذشت. خدایش بیامرزد.
به قول یکی از دوستان، رفتن او به ما می فهماند که همدیگر را بفهمیم و صدای مخالف خود را بشنویم. باید همواره به یاد داشته باشیم که دنیا زودگذر است.

پاینده باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد