ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
یاد دارم ....
یاد دارم یک غروب سرد سرد / میگذشت از کوچه ی ما دوره گرد
دوره گردم کهنه قالی میخرم / دست دوم جنس عالی میخرم
کاسه و ظرف سفالی میخرم / گر نداری کوزه خالی میخرم
اشک در چشمان بابا حلقه بست / عاقبت آهی کشید بغضش شکست
اول سال است و نان در سفره نیست / ای خدا شکرت ولی این زندگیست
بوی نان تازه هوش مارا برده بود / اتفاقا مادرم هم روزه بود
دیدم چهره اش لک برداشته / دست زیبایش ترک برداشته
سوختم دیدم که بابا پیر بود / بدتر از او خواهرم دلگیر بود
باز آواز درشت دوره گرد / پرده ی اندیشه ام را پاره کرد
دوره گردم کهنه قالی میخرم / کاسه و ظرف سفالی میخرم
خواهرم بی روسری بیرون دوید / گفت آقا سفره خالی میخرید؟
با سلام و سپاس.
واقعا زیبا بود. یک بار این شعر را شنیده بودم که توسط یک مجری در برنامه ای خوانده شد.
امروز خوشحال شدم وقتی این شعر رو دیدم. سپاسگذارم.
سلام -فکر کنم درد جامعه باشه