کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست.بالای سرش را نگاه کرد.تعدادی میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند.
فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را ازسرش برداشت و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید… که کلاه خود را روی زمین پرت کند. لذا این کار را کرد. میمونها هم کلاهها را بطرف زمین پرت کردند. او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد.
سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدر بزرگ این داستان را برای نوه اش تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد چگونه برخورد کند. یک روز که او از همان جنگل گذشت در زیردرختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد.
او شروع به خاراندن سرش کرد. میمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش را برداشت,میمون ها هم این کار را کردند. نهایتا کلاهش را بر روی زمین انداخت. ولی میمون ها این کار را نکردند.
یکی از میمون ها از درخت پایین آمد و کلاه را از روی زمین برداشت و در گوشی محکمی به او زد و گفت : فکر می کنی فقط تو پدر بزرگ داری.
در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند.خارپشتها وخامت
اوضاع رادریافتند تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند و بدین ترتیب همدیگررا حفظ کنند .وقتی
نزدیکتر بودند گرمتر میشدند ولی خارهایشان یکدیگررا زخمی میکرد بخاطر همین تصمیم
گرفتند ازهم دور شوند ولی بهمین دلیل از سرما یخ زده میمردند.
ازاینرو مجبور بودند برگزینند یا خارهای دوستان را تحمل کنند، یا
نسلشان از روی زمین بر کنده شود.دریافتند که باز گردند و گردهم آیند. آموختند که،
با زخم های کوچکی که همزیستی با کسی بسیار نزدیک بوجود می آورد، زندگی کنند چون گرمای
وجود دیگری مهمتراست.واین چنین توانستند زنده بمانند.
درس اخلاقی :
بهترین رابطه این نیست که اشخاص بی عیب و نقص را گردهم می آورد بلکه آن است هر فرد بیاموزد با معایب دیگران کنارآید و محاسن آنانرا تحسین نماید.
ابیا - نام علمی: Scolopax
ابیاها (کفات به زبان تالشی)پرندگانی هستند جنگلی و تک زی با طول ۳۴ سانتیمتر که بدنهایی چاق داشته و پرهای سیاه و قهوهای نقشداری که قابلیت همرنگ شدن با محیط و پنهان شدن در پشت بوتهها را به پرنده میدهد آن را پوشاندهاست. چشمها در دو طرف سر واقع شدهاند و میدان دیدی ۳۶۰ درجه را به پرنده میدهند. منقار ابیاها بلند و باریک بوده و نوک آن در آرواره بالایی بر خلاف دیگر پرندگان انعطافپذیر است.
پراکندگی و زیستگاه
تنها دو گونه از ابیاها را میتوان در نقاط مختلفی از جهان دید و بقیهٔ آنها بومی جزایری همچون در جنوب ژاپن و فیلیپین و جاوه، سوماترا، و اندونزی هستند. این پرندگان بیشتر مناطق مرطوب و جنگلی را برای زیستن ترجیح میدهند.
در ایران ابیاهای مهاجر فصل زمستان را در شمال کشور و بویژه در زمینهای پست ناحیهٔ دریای خزرمیگذرانند و گاهی در مناطق جنوبیتری همچون فارس وخوزستان نیز دیده میشوند.
این پرنده درمنطقه شفت مخصوصا نواحی جلگه ای و کوهپایه (شالما - احمدسرگوراب - چوبر - نصیرمحله و ...) به وفور دیده میشود که شکارچی ها با تفنگ و تله های مخصوص که ازچوب و نخ میباشد ، این پرنده راشکار می کنند.
این پرندگان به هنگام غروب یا شبهنگام به دنبال غذا رفته (بصورت زیگزاگ پرواز میکند)و با منقارهای بلندشان زمینهای نرم را برای یافتن کرم های خاکی جستجو میکنند. آنها طول روز را به استراحت میپردازند و پرهای نقشدارشان آنها را از دید دیگران پنهان میسازد.
برای ایجاد سؤالات تازه در ذهن کودکتان ، او را راهنمایی کنید .
آموزش به کودک باید طوری باشد که او را به طرف پرسشهای تازه هدایت کند .والدین باید هنگام جواب دادن به سؤالات کودک ، او را به سمت مهارتهای جدید سوق دهد و از به کار بردن کلماتی مانند بله،خیر،هرگز و امثال آن دوری کند . این نوع جوابها نمی تواند ارتباط کاملی بین سؤالات کودک و معلومات قبلی او برقرار کند.
حسن کنجکاوی در کودکان را پرورش دهید .
برای این امر، هیچ چیز مثل پاسخهای صحیح و مناسب به پرسشهای او موثر نیست . سؤال ، در واقع انعکاس از ذهن تشنه ای است که می خواهد با دریافت جواب از فردی که بهتر از او می داند خود را سیراب کند ، اگر چه احتیاج ، باید فوراً برآورده شود اما کمی مکث بین سؤال و جواب ، غالباً می تواند افکار و ایده ای مفید جهت مباحثه و گفتگو به بار آورد . والدین ، نه تنها باید درباره امور مربوط به کودک ، بلکه درباره امور خانه و مدرسه نیز از او نظر خواهی کنند و عقاید او را مانند عقاید بزرگسالان بشمار بیاورند
عقاید بزرگسالان در حضور خود ، به بحث و گفتگو بگذارند .
به عقاید جدید و تازه کودکتان احترام بگذارید . کودکانی که به نوعی خلاقیت آنها برانگیخته شده ، روابط و مفاهیم را درک می کنند . لذا والدین آنها ممکن است به آنها توجه نداشته باشند و حتی گاهی او عقاید خود را چنان مطرح کند که بزرگسالان قادر به ارزشیابی جایگزینی آنها نباشند ، تشویق کودکان به ابرازعقاید جدید ، می تواند در رشد خلاقیت آنها موثر واقع شود .
از مراقبتها و دخالتهای بیش از حد در زندگی کودکان اجتناب کنید .
یکی از ویژگیهای انسان خلاق این است که تواناییش را خودش به کارمی اندازد . وظیفه والدین و مربیان این است که این قابلیت را در او زنده نگاه دارند و به کودکان اجازه دهند بعضی اوقات مطابق سلیقه خود اشیاء را کشف کنند . مراقبتها و دخالتهای زیاد از حد بزرگسالان در زندگی و رفتارهای کودکان ، قابلیت یادگیری مبتکرانه آنها را تضعیف می کند .
از کودکان بخواهید که اشیاء و امور نیمه تمام را تکمیل کنند
از کودکان تقاضا کنید تا جملات نا تمام و داستانهای نا کامل ، تصاویر و نقاشی های نیمه تمام و حتی اشیاء ناقص را کامل نمایند . برای اواسباب بازی هایی بخرید که خودش بتواند آنها را به یکدیگر متصل کند و با آنها مدلهای مختلف خلق کند .
اجازه دهید اشیا را از نزدیک لمس کنند.
علاوه بر مشاهده اشیا لازم است کودک آنها را لمس نماید ، زیرا مشاهده شیء به تنهای کنجکاوی کودک را ارضا نمی کند ، کودکانی که از لمس کردن اشیا محروم می شوند توانایی لازم جهت کشف و اختراع را از دست می دهند . مشاهده همراه با لمس اشیا ، آنها را در بازی های خیالی ، اختراعات و پاسخ گویی به آزمونهای خلاقیت یاری می دهد . به کودکان اجازه دهید وسایل بی خطر خانه را لمس نمایند . خصوصا کودکان بیرون کشیدن وسایل آشپزخانه از داخل کابینتها و بازی با کاسه و قابلمه و بشقابها را بسیار دوست دارند .
برای کودکان همیشه یک مارک خاص آدامس ، بستنی یا چیزهای مورد علاقه را نخرید.
کودکان را تشویق کنید در خرید خوراکی و پوشاک ، مدل های مختلفی را امتحان کنند و از خرید کالاهای تکراری و یکسان اجتناب کنید .
کودک را همیشه از یک مسیر خاص به خانه نبرید .
زمانی که با او بیرون می روید ، هنگام برگشتن به خانه به او توضیح دهید که می خواهید از یک راه جدید به خانه بروید. او از این طریق در می یابد برای رسیدن به یک هدف راه های مختلفی وجود دارد .
در مورد کاربردهای مختلف یک وسیله خاص از کودکان سؤال کنید .
کاربرد ابزارها و وسایل مختلفی که را در خانه دارید ، برای کودک شرح دهید و از او بپرسید: به نظر تو این وسیله چه کاربردهای دیگری می تواند داشته باشد . به این طریق شما ذهن کودک را مستعد می کنید .
از مکان های جدید دیدن کنید
همراه با کودک به نمایشگاهها و موزه های مختلف و طبیعت زیبا بروید ، اجازه دهید او از نزدیک مکان های گوناگون را شناسایی کند .
به اتاق او کاغذ های سفید بچسبانید .
حدود یک متر از اتاق کودکتان را از سطح زمین به طرف بالا به طور سراسری و افقی کاغذ سفید بچسبانید و به او بگویید هر طور که دوست دارد روی آنها نقاشی و طراحی کند . در تزیین اتاق او از سلیقه اش استفاده نمایید . به او یاد دهید که هر چند روز یک بار محل وسایلش را در اتاق تغییر دهد تا به این وسیله زمینه خلاقیت در او پرورش یابد
اعتماد به نفس عامل اکتسابی است که از بدو تولد پایه های آن در ذهن هر یک از انسانها گذاشته و با مرور زمان این امر گسترده تر و عمیق تر می شود. متاسفانه در بسیاری از خانواده های سنتی چون مهمترین مساله برای والدین حرف شنوی و تسلیم بله بودن فرزندان می باشد ، اغلب با ایجاد محدودیتهای غیر ضروری و مشکل آفرین ، مانع رشد اعتماد به نفس در کودکانشان شده که همین امر در بزرگسالی باعث عدم خودباوری و اتکای به نفس در ایشان میشود.
البته بدیهی است چون انسان موجودی قابل تغییر و تکامل پذیر است در بزرگسالی نیز می تواند با کمک از روانشناسان و روان پزشکان این نقیصه خود را شناخته و آن را برطرف سازد و صاحب اعتماد به نفس قوی و پایدار شود. اعتماد به نفس عاملی قابل تغییر یعنی قابل افزایش یا کاهش میباشد که هر عاملی که بتواند به توانائی بیشتر ما کمک کند و ما را به خود باوری برساند ، به خصوص ما را به احساس شایستگی و لیاقت در زمینه های مختلف زندگی برساند به افزایش اعتماد به نفس ما کمک میکند و به عکس هر موضوعی که ما را از نظر جسمی یا فکری ضعیف کرده و حتی موقعیت اقتصادی و اجتماعی ما را تضعیف نماید ، بر کاهش اعتماد به نفس ما می انجامد.
اعتماد به نفس واقعی از شناخت عمیق و همه جانبه ما نسبت به خود ، محیط و دیگران ریشه میگیرد و هر چه این شناخت بیشتر باشد بر روی اعتماد به نفس واقعی ما اثرات مثبت بیشتری می گذارد. برای افزایش اعتماد به نفس روشهای مختلفی وجود دارد که متخصصان اعصاب و روان به موارد ذیل اشاره میکنند:
1- شناخت عمیق از خود ، در جهت پی بردن به توانائیهای عظیم و پنهان خویش یکی از راه های اساسی افزایش اعتماد به نفس میباشد.
2-نقاط ضعف خود را نیز باید شناخته و در جهت رفع آنها اقدامات لازم را به کار بگیریم و در صورتی که این کار عملی نباشد ، با آنها مدارا کنیم یا از طریق دیگر به جبران آن بپردازیم ، مثلاً اگر ناتوانی و محدودیتهای جسمی مادرزادی و ارثی داریم از طریق افزایش توانائیهای علمی یا هنری خود ، این پدیده را جبران نماییم.
3-شناخت دیگران به خصوص آشنایان خود و استفاده از توانائیهای ایشان در جهت مثبت نیز می تواند برای ما کار ساز باشد.
4- محیط خود را نیز بهتر بشناسیم تا از آنها در جهت رشد و پیشرفت خود بهتر بهره بگیریم.
5-استعدادهای خود را شناخته و در جهت رشد و شکوفایی آنها گام برداریم و سرانجام در جهت بهتر زندگی کردن از آنها استفاده کنیم.
6- از معجره امیدواری واقعی بهره بگیریم و هرگز تسلیم ناامیدی نشویم که ناامیدی دشمن سعادت و موفقیت ما در زندگی است ، از طرف دیگر بر کاهش اعتماد به نفس ما می انجامد.
7- نسبت به توانائیهای واقعی خود ایمان داشته باشیم و در نتیجه از احساس حقارت و خود کم بینی پرهیز نمائیم.
8-از مقایسه کردن خود با دیگران جدا بپرهیزیم و تنها خود را با گذشته های خود مقایسه کنیم و اگر عقب افتادگی یا ایستایی در ما بوجود آمده باشد ، در رفع آنها گام برداریم و همیشه میل به پیشرفت و رشد را مد نظر خود قرار دهیم.
9-به خود و توانایی های خود متکی باشیم و از وابستگی های غیر ضروری به دیگران پرهیز نماییم.
10- از تلقین شکست و ناتوانی به خود پرهیز کرده و حتی تحت تاثیر تلقینات منفی دیگران در این موارد قرار نگیریم.
| |
چهارنوع انتظار وجود دارد که بر زندگی مؤثر است.
نخستین آن، انتظار والدین است. همه ما به طور ناخودآگاه طوری برنامه ریزی شده ایم که بتوانیم توقعات و انتظارات والدینمان را که در دوره رشدمان درونی شده است، برآورده کنیم. نیاز به تأیید والدین، حتی به زمانی که آنها دیگر با ما نیستند، تسری می یابد. اگر والدین انتظار دارند که عملکرد خوبی داشته باشید، با اطمینان عمل کنید وآنان نیز مشفقانه شماتشویق کنند که بهترین باشید و بیشترین تلاش را بکنید، این توقع تأثیر شگرفی بر شکل گیری شخصیتتان دارد.
دومین منبع انتظار که بر رفتارتان اثرگذار است انتظارات رئیستان است. افرادی که تحت مدیریت رؤسایی کار میکنند که دارای انتظاارت مثبت هستند، همیشه شادتر و دارای عملکرد بهتری نسبت به کسانی هستند که با رؤسای با نگرش منفی و خرده گیر کار می کنند. از آنجا که بیش از اندازه تحت تأثیر انتظارات کسانی هستیم که درآمدمان به آنان وابسته است، کار کردن با کسانی که رفتار و منش منفی دارند، اصلاً خوشایند و موفقیت آمیز نیست.
سومین منبع انتظار، توقعاتی است که از بچه ها، همسر و کارمندانتان دارید. شما روی شخصیت، رفتار و عملکرد آدم هایی که چشم به راهنمایی و تجربه شما دارند تأثیر زیادی دارید. هرچه نقشتان در زندگی دیگری مهم تر باشد، انتظارتتان بر عملکردش مؤثرتر است. رفتارتان هرچه به لحاظ اثرگذاری مستمرتر و به لحاظ انگیزشی قابل پیش بینی تر باشد، مطمئن تر و مستمرتر می توانید توقع دیگران را برانگیزید و آن ها همیشه سعی خواهند کرد که نومیدتان نکنند. شاید قشنگ ترین کاری که می توانید برای دیگری انجام دهید آن است که به وی بگویید "من به تو اطمینان دارم. تو می توانی این کار را انجام دهی"
چهارمین منبع، انتظاراتی است که از خودتان دارید. جالب ترین چیز درباره انتظار آن است که می توانید انتظار نسبت به خودتان را هم شکل بدهید. خودتان می توانید دستگاه ذهنی و روش مخصوص برای دسترسی به جهان و رسیدن به اعتماد و انتظار از خود برای داشتن بهترین عملکرد را شکل بدهید.هرگز نمی توانید فراتر از انتظاراتی که از خود دارید گام بردارید. قدرت انتظارات مثبت به تنهایی می تواند تمام شخصیت و نیز همه زندگی شما را تغییر دهد.
برگرفته از کتاب : راهی بسوی کامیابی –نوشته برایان تریسی-ترجمه رویا نبوی چاشمی-انتشارات اردیبهشت 1387 چاپ اول صفحات 48-50
هوش هیجانی یعنی چه؟
با مطالعه سر فصلهای زیر می توانید توانمندی های خود را در محیط کار ،خانواده و... افزایش دهید.
سرفصل ها:
- هوش هیجانی
- ارتباط موثر
- کارتیمی
- مدیریت بیوریتم
- عوامل توانمند سازی
- نگرش مثبت
- تکنیک های تصمیم گیری
- نتیجه گیری
مطمئنا در محیط کار بسیار موثر خواهد بود!
با تشکر از دوست خوبم جناب آقای دکتر بدرقه
فرزندانمان نصیحت های تجربه تلخ گذشته ما را که ممکن است برایشان در آینده اتفاق بیافتد
در زمان حال درک نمی کنند . همچنین امکان دارد مقاومت و واکنش منفی داشته باشند.
< اما تلخ تر از تجربه تلخ ما تکرار آن توسط فرزندانمان می باشد که قابل بخشش نخواهد بود.>
لطفانظر خودتان در خصوص انتقال این تجربیات (کامیابی ها و نا کامی ها )برای فرزندانمان چگونه باید باشد؟ خواهشمنداست در قسمت نظر دهی پایین نظرتان را بفرمایید. با تشکر و قدردانی
مطالب مفیددرمورد مشتری مداری و ارائه راهکارهای مناسب جهت بازاریابی
l فنون مشتری مداری
l شیوه های ارتباط با مشتری
l مدل های بازاریابی
l مدل های مشتری مداری
l تحلیل استراتژیک بازار
l فنون مذاکره بازرگانی
lمدیریت جلسات
با تشکراز دوست خوبم آقای دکتر بدرقه