عطر شالیزار
عطر شالیزار

عطر شالیزار

روحی

لا،لا،لا،لایی مادر


لا،لا،لا،لایی گلهای پونه

بخوابید در آغوش مادر بی هیچ بهونه

 

لا لایی می گم باز هم با یاد روز های گذشته

می دونم آن روز ها که پدر بود ،دیگر گذشته

 

لا لایی گفتن برای دلم به یاد کودکی شماست

ولی اینک چه شده آن روزها کجاست؟

 

با گفتن لا،لا،لایی در دلم برای شما

آرام می کنم دل را با یاد آن آشنا

 

چه زود گذشت جوانی من و کودکی شما

فقط خاطره ای زیبا مانده از گذشته ها بجا

 

شما اکنون بزرگ شده و خود صاحب اولاد

من با دلم می گم لا لا لایی برای آنچه مانده به یاد

 

آن زمان به شما می گفتم بخواب عزیزم داره میاد صدای پاش

حالابه خودم می گم بخواب عزیزم آنکه رفته دیگه نمی یادصدای پاش


شعر از مادری دلسوز: ف.مهاجر

 

 


صدای دریا

برایم گوش ماهی بیاور؛

گوشم از حرف آدمیان پر است؛

یک پیاله صدای دریا؛

کافی است ...


چگونگی ارائه خدمات در بانک


کدام شیوه خدمت رسانی صحیح است ؟

چگونه مشتریان بانک از شیوه خدمت رسانی همکاران  ناراضی می شوند ؟

نقش شما بعنوان متصدی باجه چگونه ارزیابی میکنید؟

کلیب 1 و 2 و3را ملاحظه فرمایید. 


لطفا اینجا کلیک کنید(کلیپ1)


لطفااینجا کلیک کنید (کلیپ2)


  لطفااینجا کلیک کنید (کلیپ3)

تقدیم به همه مادران عزیز


              

شعرازمادری مهربان و ...

دوست خوبم سرکارخانم ف.مهاجر

مهربانم چه خوش بودی زمانی در کنارم

رفتی و من مانده ام تنها باخیالم

 

زمانی یاد روزهای گذشته

کناد آرام و لیک باز نگرانم

 

چرا آنوقت که بودی در کنارم

نکردم آنچه داشتم در توانم

 

لحظه ها بودست که فریادی بر آرم

که ای مادر تو بودی غمگسارم

 

بیا مادر بیا مثل گذشته

مرا دریاب و باش در کنارم

                             

کنج دل


باز عشق در کنج دلم جا کرده است

گل گویی در خرابه راه پیدا کرده است

 

عقل گوید ،گل را در خرابه جا نباشد

بخت بد بین،عقل با عشق دوستی کرده است

                                            سرکار خانم دکتر :ف .مهاجر

دلم دیوانه شد.......

جسمی بی روح، روحی سرگردان و پریشان

در این دنیای بس بی رحم و ویران

 

میگرید ،می خندد، نمی داند هدف چیست در جهان

زندگی کردن ، سوختن و ساختن آخر هم مردن

 

این چه حکمی است خدایا ! پس جواب چیست

نمی دانم عالم فانی کدام است ، کجا دنیای باقی است

 

این جهان فانی همش جنگ و ستیز است و پشیمانی

دگر آزرده خاطر گشت انسان ، بپاکن عالم باقی

 

خداوندا ! نا شکرم نخوانی یا که خطا کارم ندانی

زاهد و عارف و پاک نییتم ،می دانم که می دانی

 

دگر خسته از این عالم دون و زبونم

از تو می خواهم مدد، تا زندگی را بگذرونم


............................................


دلم دیوانه شد آیید و زنجیرش کنید

گر خواستید قفلی زنید با قلب او قفلش کنید

 

گر خواست او بازش کنید،گوئید کلیدش گم شده

بهر گشودن هر زمان آید جلو، با عشق تنبیهش کنید


با تشکر از سرکار خانم دکتر

ف .مهاجر