عطر شالیزار
عطر شالیزار

عطر شالیزار

روحی

از تو بگذشتم...


از دیوان شهریار

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

می روم تا که به صاحبنظری باز رسم

دلِ چون آینة اهل صفا می شکنند

سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن

شهریارا غم آوراگی و در بدری

رفتم ازکوی تو لیکن عقب سرنگران

تو بمان و دگران وای بحال دگران

محرم ما نبود دیدة کوته نظران

که ز خود بی خبرند این زخدا بی خبران

کاین بود عاقبت کار جهان گذران

شورها در دلم انگیخته چون نوسفران

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد